
۱۳ یافته علمی شگفتانگیز درباره گریستن
سبستین اکلنبرگ
Sebastian Ocklenburg
مقالهای تازه بر روی آنچه از گریستن میدانیم و نمیدانیم تاکید میکند.
گریستن یکی از معمولترین واکنشهای عاطفی در انسانهاست. تقریباً هر کسی در یک دورهای از زندگیش گریه کرده است. با توجه به این رویداد معمول در هر گونهای از موقعیتهای منفی ( و مثبت )، شگفتآور است که پژوهش روانشناختی چقدر کم به این رفتار مهم توجه نموده است. مقالهای تازه که در ۲۰۲۰ در ژورنال علمی Psychotherapy به چاپ رسیده است دانش درباره گریستن عاطفی را خلاصه میکند تا بخشهای مهم برای پژوهش آینده را شناسایی کند.
در زیر به برخی از بینشهای کلیدی میپردازیم که روانشناسان تا به اینجا درباره گریستن آموختهاند:
- پنج تا از معمولترین دلایل گریه عاطفی از دست دادن ( هنگامی که رابطهای به پایان میرسد یا عزیزی از دنیا میرود ) بیچارگی، درد و ناراحتی فیزیکی، گریه همدلی ( گریستن به خاطر واکنش عاطفی فردی دیگر) و گریه ناشی از موقعیتهای تاثیرگذار یا مثبت ( اشک شوق) است.
- نوزادان دختر و پسر تفاوتی در گریستن نشان نمیدهند.
- اما تفاوت جنسی گستردهای در بزرگسالان وجود دارد: به طور میانگین زنان ۲ تا ۵ بار در ماه میگریند در حالی که این عدد در مردان صفر تا یک بار است. این تفاوت از همان اواخر کودکی به دلیل تفاوت در اجتماعی شدن آغاز میشود. برای نمونه اغلب به پسرها گفته میشود که گریه نکنند و همین گفته باعث ناتوانی آنها در گریستن به عنوان بزرگسال میشود.
- شخصیت نیز به گریستن ارتباط دارد. افرادی با همدلی بالا هم در موقعیتهای مثبت و منفی نسبت به آنهایی که از همدلی کمتری برخوردارند هم در موقعیتهای مثبت و هم در موقعیتهای منفی آسانتر به گریه میافتند. افراد روانرنجور نیز نسبت به آنهایی که مشکل روانی کمتری دارند در موقعیتهای منفی بیشتر میگریند اما در موقعیتهای مثبت تفاوتی نشان نمیدهند.
- سبک دلبستگی هم به گریستن مرتبط است. افرادی با سبک دلبستگی اجتنابی در روابطشان نسبت به سبک دلبستگی اضطرابی و ایمن کمتر گریه میکنند.
- افرادی که در کشورهای دموکراتیک هستند اغلب بیش از مردمان کشورهای استبداد زده میگریند.
- تماشای گریستن یک شخص نگاه ما را نسبت به آن فرد دگرگون مینماید. افرادی که میگریند همدلتر، قابل اعتمادتر، صمیمانهتر و کمتر پرخاشگر به چشم میآیند. اما در عین حال اثری منفی نیز دارد و به نظر میرسد که افرادی هستند که از پایداری عاطفی کمتری برخورداند.
- زمینه در اینجا فاکتوری مهم است. گریستن در محل کار نسبت به زمینهای خصوصی عموماً منفیتر به نظر میرسد.
- حدود ۵۰% از افراد پس از گریستن حس بهتری دارند.
- حدود ۱۰% نیز حس بدتری را پس از گریه کردن تجربه میکنند.
- خواه شخصی از گریستن منتفع گردد یا نگردد بستگی فراوانی به افراد پیرامون او دارد. چنانچه آنها در صدد حمایت از او بر آیند احتمالاً فرد حس بهتری دارد.
- حدود ۳۰-۱۵% جلسات رواندرمانی همراه با گریه است.
- از آنجایی که تسهیل ابراز عاطفی گامی مهم در درمان موفق است، گریستن در رواندرمانی با نتایج بهتر مرتبط است. بنابراین باید به چشم پیشرفتی مثبت به آن نگریست.

مترجم ثریا مرعشی
لینک مقاله