
کووید ۱۹: اثرات قطبی عدم قطعیت
متیو لگ Matthew Legge
آنچه که این پندمیک میتواند درباره تصمیمگیری در شرایط پرفشار به ما بیاموزد
این شانس وجود دارد که بر اثر شیگلوز جانتان را از دست بدهید. چه واکنشی به این جمله نشان میدهید؟
مرکز جلوگیری و کنترل بیماری آمریکا میگوید شیگلوز فراگیر سالانه جان ۶۰۰۰۰۰ نفر را میگیرد. اما چنانچه مانند من باشید هیچ چیز در اینباره نمیدانید، نمیتوانید به این فکر کنید که دوستان و بستگانتان بر اثر آن مردهاند و بنابراین شما را نمیترساند. این تنها یکی از موارد فهرست بیپایان موضوعاتیست که نگرانش هستید.
تصمیم درباره جدی گرفتن هر موقعیتی دشوار است و به گونهای آشکار مملو از انواع پیشداوریهاست. شیوه بیان هر مسئله و آن کسی که به او اعتماد داریم همه این تفاوتها را شکل میدهد.
شخصاً دقت کردهام که احساساتم نسبت به کووید۱۹ به شکل قابلملاحظهای هر روزه در حال تغییر است. هنگامی که صف درازی از افراد نگران را در سوپرمارکت میبینم من نیز احساس نگرانی میکنم. آیا گزارش خبری به نظر میرسد که یافتههای امیدبخشی را به اشتراک میگذارد؟ بیدرنگ حس میکنم آرامتر شدهام. به رغم اینکه چیزی در جهان دستخوش دگرگونی نشده است و تنها چیز در حال تغییر اطلاعاتیست که در این لحظه به آن دسترسی دارم.
ما روی هوا تصمیم نمیگیریم. بلکه به این نگاه میکنیم که دیگران چه میکنند. بنابراین انتخابهایمان، درست مانند ویروس کرونا، میتواند در سراسر شبکه گسترانیده شود. به همین دلیل است که باید به دقت مسئول آنچه میگسترانیم باشیم.
شگفتآور است که بسیاری از مکانها بر حسب پاسخهایشان به پندمیک تقسیم شدهاند، حتی به رغم آنکه این وضعیت پتانسیل تاثیرگذاری بر روی همه ما را دارد ( البته نه قطعاً به یک اندازه). در اینجا ما شاهد دولتهایی هستیم که از این بحران برای منافع سیاسی و زیرپا گذاشتن حقوق بشر سوءاستفاده میکنند، اما این را میبینیم که بسیاری از دولتها بهترین خودشان را انجام میدهند تا افراد را در کنار هم وسلامت نگه دارند و نیزگستره متنوعی از پاسخها را از افرادی میبینیم که در این شرایط پاسخهای گوناگونی نشان میدهند- از واهمه شدید تا بیتفاوتی، از جرم نفرتمحور تا سخاوتمندی عازی ار نفس پرستی.
فکر میکنم این مسئله حقایق مهمی را بازتاب میدهد که شامل این است که چگونه نسبت به تصمیمگیری نسبت به دسترسی و اعتماد به اطلاعات عمل کنیم. ما در لحظهای زندگی میکنیم که دروازهبانهای کمتر و گسترش سریعتر ایدهها نسبت به هر زمان دیگر وجود دارد. باور برخی از گمانهزنیهای آزاد بیرون (مانند اینکه کووید ۱۹ به دست موجودات فضایی درست شده ) برای اکثر ما بسیار آسان است. اما استرس، تئوریهای توطئه را جالبتر میسازد و در شرایطی با نامعلومهای بسیار قابل فهم است که به دنبال پاسخهای آشکار باشیم.
درباره گمانهزنی راجع به منشا ویروس کرونا چند ایده وجود دارد که از جانب منابع خبری معتبر است، بنابراین دشوار است که بدانیم به چه بیاندیشیم. لازم به ذکر نیست که دیدگاههای بحثبرانگیز درباره تعطیلی همگانی نیز از سوی برخی از متخصصان سلامت عمومی ( پیشداوریهای چند متخصص “قبیلهگرایی” بهداشتی قطبی شده) برای لحن تند و طبیعت برخی از آن بحثها مورد سرزنش شده است. میتوانیم به آسانی دیدگاههای متناقضی درباره پوشیدن ماسک، اینکه ویروس کرونا چطور گسترانیده میشود، چرا برخی از کشورها بسیار بهتر از دیگران عمل میکنند، منافع و مضراب اپهای ردیابی تماس و بسیاری دیگر بخوانیم.
تعداد بالای پیامها میتواند اعتماد و درک به اشتراک گذاشته را مخدوش نماید. در حقیقت، سازمان بهداشت جهانی WHO نیز درباره این موضوع هشدار داده است و بر روی این تمرکز کرده است که دادههای رقابتی به ویژه خطر “درمانها و تدابیر جلوگیری دروغین” چقدر خطرناک است.
هنگامی که اعتقاد به اشتراک گذاشته شده آسیب ببیند، نشانهای از ضعیف بودن بهداشت و تندرستی به اشتراک گذاشته ماست. تمرینهایی مانند فاصلهگذاری اجتماعی، شستن دستها، استفاده از ماسک و شیلد تنها در صورتی کار میکنند که تعداد کافی از آدمها به طور مستمر آن را انجام دهند که مستلزم باور متخصصان بهداشت عمومی و احساس حسی از جامعه یا مسئولیت دوطرفه است. اما به جایش ممکن است ما دوقطبی شویم و تبدیل به کسی شویم که با آنها شناسایی میشویم یا آنهایی که میخواهیم آنها را بشنویم.
اینجا در تورنتو در یکی از روزهای آخر آپریل پس از هفتهها زندگی فشار استرس ویروس کرونا، تعطیلی همگانی و تعلیق اقتصادی، تعداد کمی از معترضان خیابانها را اشغال کردند. در یکی از پلاکارهایشان نوشته بودند: “انکار حقوق بشر انسانها انکار انسانیت است- نلسون ماندلا”. میبینید؟ این سرشت باورهای ماست که هنگامی که به چیزی عقیده داریم همواره میتوانیم صدای قابل اعتمادی از آن را بیابیم که طرف ما را میگیرد.
این پندمیک راههای متفاوت ما را در اندیشیدن و رویارویی با عدم قطعیت نیز گسترده کرد. ما همواره با اطلاعات محدود و بعضاً غیردقیق دست به تصمیمگیری میزنیم. هرگز نمیتوانیم کاملاً مطمئن شویم که دچار بیماری و تصادف نشویم یا در مکان اشتباهی در زمان اشتباه نباشیم. درست همین لحظه است که برای بسیاری از ما فشار بیش از حد معمول در هر زمان دیگریست و همین امر باعث استرس شدید ما میشود. به رغم همه اینها برخی از ما بیش از دیگران در معرض این استرس و فشار هستیم. جالب است که بدانید راههای زیادی برای ندانستن یک چیز وجود دارد.
پژوهشگر خانم دبورا اسکات Deborah Scott چهار سال را صرف این نمود تا به مطالعه بپردازد که اعضای سازمان ملل چگونه با عدم قطعیت ناشی از تکنولوژیهای نوین برخورد میکنند. او خاطرنشان میکند که تصمیمگیری درباره چیزی جدید میتواند شامل موارد زیر باشد:
ریسک. در گفتگوهای روزانه، ما درباره ریسک صحبت میکنیم، اما اغلب به لحاظ فنی نادرست است، چرا که دانشمندان برای دانستن ریسک چیزی، باید از پیش چیزهای زیادی درباره آن بدانند. محاسبه ریسک موقعیتی را میطلبد که در آن نتایج بالقوه میتوانند کاملاً شناسایی و احتمالات آنها نیز مشخص شوند و این تنها در شرایط کنترل شده یا فاکتورهای به خوبی شناخته شدهای رخ میدهد.
عدم قطعیت زمانیست که میزان و نوع نتایج محتمل درک شدهاند، اما احتمال وقوعشان هنوز درک نشدهاند. شاید ما چیزهای زیادی درباره مضرات حس انزوای اجتماعی بدانیم، اما پیشگویی اینکه دقیقاً حین فاصلهگذاری اجتماعی چه اثری بر انسان خواهد گذاشت همچنان نامعلوم است، همانطور که پیشگویی احتمال آن نیز دشوار است.
ابهام زمانیست که به جای اینکه احتمال نتایج در پردهای از ابهام باشد، نتوانیم بر سر معناهای آن به توافق برسیم. زمان معقول و منطقی برای سنجش اثرات زیانبار سلامتی داروی کووید۱۹ چیست؟ دقیقاً چه چیزی را باید اندازهگیری کنیم؟ چه چیزی را باید به عنوان چیزی بیاهمیت نادیده بگیریم؟ اینها پاسخهایی کاملاً علمی نیستند. بلکه به ارزشها و انگیزههای افرادی بستگی دارند که این چنین تصمیمهایی را میگیرند.
نادانی: ما حتی نمیدانیم که چه چیزهایی را نمیدانیم.
هر کدام از اینها با پاسخ ما به ویروس کرونا مرتبط است. بسیار سودمند است که اینها را در ذهنمان نگاه داریم چرا که گیج شدن با انواع نادانستههایمان که دربارهاش گفتگو میکنیم آسان است. سطحی از عدم قطعیت، ابهام یا نادانی پشت همه تصمیمهای ما وجود دارد. ما بر اساس یک تفسیر از دادههایی که از آنها آگاهیم دست به انتخاب میزنیم. تمامش همین است. با گفتن آنچه میتوانیم انجام دهیم بدون درک آن و سپس حمله به افرادی که موافق نیستند وارد زمین لرزان میشویم. با این حال لزومی ندارد که پاسخ به عدم قطعیت ترسی سست و کممایه برای تصمیمگیری باشد. پندمی ویروس کرونا نیازمند تصمیمهایی سریع است ( که با گذشته زمان و داشتن دادههایی بهتر حدس دوم آسانتر خواهد بود) اما سودمند است که تا آنجا که میشود در تصدیق آنچه نمیدانیم و تطبیق دادههایمان همانطور که دادهها در دسترس میگردند دقیق باشیم.
مقیاس پاسخها، با تاثیرشان بر تمام کشورها، موقعیت را به شکل قابلتوجهی دشوار میسازد. برای نمونه بسیاری از ما فکر نمیکردیم که تعطیلی همگانی بر روی فعالیت زمینلرزهای زمین اثر بگذارد ( که دارد )، مگر اینکه زلزلهشناس باشیم. بنابراین درگیری افراد با متخصصان متنوع در تصمیمگیری بسیار مهم است. این نیز مهم است که به پیچیدگی چنین وضعیتی اعتراف کنیم، که به این معناست که پاسخهای از پیشتعیین شده و یکسان در همه شرایط احتمالاً به بهترین شکل کار نمیکنند.
خواه درباره ویروس کرونا خواه هر تصمیم مهم دیگری که بر روی عده زیادی از ا فراد اثر میگذارد، قرار است که موضوع را سبک و سنگین کنیم. یک راهبرد که بناست به آنها بپردازد فاکتور دیگریست که فکر میکنم آنچه را درباره ویروس کرونا حس میکنیم قطبیده میکند. برخی از ما ترجیح میدهیم تا احتیاط کنیم و دست به هیچ کاری نزنیم تا اینکه موقعیت ایمن شناخته شود. برخی دیگر ترجیحشان این است که به فعالیت ادامه دهند مگر آنکه شواهدی به دست آید مبنی بر اینکه موقعیت ایمن نیست( دوباره یادآوری میکنم که آنچه را به اندازه کافی “مستدل” در نظر میگیریم پر از ابهام است ). پرسشی مهم برای هر یک از ما اکنون این است: کووید۱۹ آشکار ساخت که زندگیهایمان تا چه اندازه درهم تنیده است. چه باورها، ارزشها و رفتارهایی را گسترش خواهید داد؟

مترجم
ثریا مرعشی